داغ باطله خوردن (کَ دَ) از کار افتادن. از جمع بیرون شدن. ازرونق و رواج افتادن. از دائرۀ روایی بیرون رفتن ادامه... از کار افتادن. از جمع بیرون شدن. ازرونق و رواج افتادن. از دائرۀ روایی بیرون رفتن لغت نامه دهخدا